یک شبی مجنون نمازش راشکست.بی وضو در کوچه لیلا نشست وعشق آن شب مست مستش کرده بودفارغ از جام الستش کرده بود.گفت یارب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای خسته ام زین عشق دلخونم نکن .من که مجنونم.تومجنونم نکن.مرد این بازیچه دیگر نیستم و.این تو و لیلای تو.من نیستم.گفت ای دیوانه لیلایت منم.در رگت پنهان وپیدایت منم . سالها با جور لیلا ساختی من درونت بودم ونشناختی
kheyli khob bod aji jan hal kardam bazam banavis... mammon mammon. afarin
یک شبی مجنون رویت شد دلم
بی وضو جام سبویت شد دلم
جای می خون در دونش کرده ای
از چه اینگونه تو خونش کرده ای
تو که خود آرام جانم بوده ای
مرهم روح و روانم بوده ای
دست در دست غریبان داده ای
این چنین از چشم دل افتاده ای
جان من اینگونه آزارم مکن
خون درون این دل زارم مکن
دل که خود خون است تو آزارش مکن
دست بر بسته سر دارش مکن
در گلستان خیالم یک نفــــس
چون نباشی میشود شکل قفس
در گلستانم مرا یک گل بس است
غیر میخک در دلم آیا کس است؟
میخک سرخ و "غریب" باهم شوند
وقت رفتن ناله ی راهم شوند
حسین اسکندری"غریب" 92/03/26
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
شریک سقف من نیستی بذار همسایه باشیم
76119 بازدید
25 بازدید امروز
26 بازدید دیروز
73 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian